آخرین اخبار
- آپدیت بزرگ اندروید در دسترس همه قرار گرفت
- افزایش ۳۵ درصدی مزد کاهش قدرت خرید کارگران را جبران نکرد
- کسر از حقوق این افراد لغو شد
- ۱۳ زبان و گویش ایرانی در معرض نابودی است!
- صادرات محصولات گلخانهای گلستان به ۱۰ کشور
تاریخ : امروز جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
خودم گلستان، دلم خوزستان
در حالی كه همه خبرها به سمت خوزستان چرخیده، همچنان تركمنها درگیر آسیبهای سیل گلستان هستند و ما سراغ یوسف قوجق رفتهایم تا درباره آنها بیشتر بدانیم
خودم گلستان، دلم خوزستان
سیل به فاصله یك هفته گلستان و خوزستان را گرفتار كرده و هنوز آققلا، معمولان و سایر نقاط سیلزده در استان گلستان، پای در گل دارند، اما دوربینها و قلمها به سمت خوزستان چرخیده و در كنار تصاویر شادی و پایكوبی جوانان حمیدیه بعد از ترمیم سیلبند یا ویدئوی تاثیرگذار سیلبند انسانی در اهواز، كمتر تصویر یا خبری از گلستان و تركمنها مخابره میشود. در حالی كه مردم گلستان هنوز گرفتار سیل هستند و تبعات سنگیناش. خانههای به جا مانده از سیل در معرض ویرانی قرار گرفتهاند و به قول یوسف قوجق فاجعه اصلی در راه است و هنوز اتفاق نیفتاده… این نویسنده كه به گواه خونی كه در رگهایش جاریاست، نامی كه در شناسنامهاش ثبت شده و البته به شهادت نوشتهها و پژوهشهایش، به قدری فرهنگ مردم تركمن را میشناسد كه پای حرفهایش بنشینیم و از ادبیات و فرهنگ تركمنها بگوییم. او که اولین داستانش را درباره سیل نوشته و قصد دارد رمانی درباره همین اتفاق بنویسد درباره فرهنگ و ادبیات و سنتهای ترکمن با ما حرف زد.
اوضاع در زادگاه شما چطور است؟
من از آخرین روزهای سال قبل آنجا بودهام. عكسهای زیادی از روستا منتشر كردم. خانه پدری من هم آسیب دیده اما نه آنطور كه قسمتهای دیگر گنبد، مثل آققلا و گمیشان آسیب دیدهاند. حیاط خانه كاملا پر از آب بود و به داخل خانه هم نشت پیدا كرده… اوضاع اصلا خوب نیست. وضعیت شهرهای آققلا و گمیشان همچنان مانند گذشته است و آدم میماند به درد خودش گریه كند یا به درد مردم خوزستان و لرستان و سایر شهرها.
الان مهمترین مسأله مردم سیلزده تركمن چیست؟
الان نگرانی كل مردم گرگان و گنبد و آققلا این است كه پی ساختمانها در آب مانده و در حال فرسایش است. در بسیاری از مناطق تركمننشین آبهای سطحی هنوز مهار نشده و هنوز ساختمانها در معرض فرسایش هستند. مردم میگویند فاجعه فقط سیل نبود، اصل فاجعه در راه است.
همه ما نگران ساختمانهایی هستیم كه همچنان در آب ماندهاند. در روستاهای آبگرفته، ساختمانها بتونی نیستند؛ با گچ و سیمان و آجر ساخته شدهاند. خانه پدری من هم خشتی است و نمیدانم چه خواهد شد. اوضاع خطرناكی است.
در سیل گلستان از تركمنها چه رفتار متفاوتی دیدهاید كه متاثر از فرهنگ و شكل زیست این قوم ایرانی باشد؟
چیزی كه دیدم و میبینم، اتحاد است؛ باعث افتخار تركمنها و كل مردم گلستان است كه آستین بالا زدهاند و بدون هیچ توقع و خواستهای درصدد حل مشكلات برآمدهاند. مبالغه نیست اگر بگویم ۷۰ درصد كارها را خودشان انجام دادهاند و شاید كیسه و بیل مهمترین خواسته آنها بوده است. البته این همدلی برایم تازگی ندارد. در فرهنگ تركمن، سنتی داریم به نام یاوار یا همان یاور. ریشسفیدهای منطقه وقتی میبینند كسی دستش تنگ است، مشكلی بهوجود آمده یا به هر دلیل حتی در برداشت محصول نیاز به تعاون و همكاری هست، اعلام یاور میكنند.
در مورد سیل هم اعلام یاوار كردند و از طوایف مختلف خواستند به مردم سیلزده كمك كنند. هر آنچه توانستند انجام دادند و این بسیار عالی است.
این فرهنگ در بخشهای شهری هم پررنگ است؟
من هم فكر میكردم در مناطق شهری كمرنگ شده باشد، اما در شهرهای گنبد و گرگان، آققلا و بندرتركمن با چشمهای خودم شاهد بودم كه چطور مردم به یاوار پاسخ گفتهاند و سنت یاوار را پیاده كردهاند.
فكر میكنم در كنار همبستگی، قناعت و رضایت هم از ویژگیهای اهالی تركمن است. نق زدن، گلایهكردن و توقع داشتن در این فرهنگ خیلی جایی ندارد.
بله دقیقا همینطور است. به حداقلها راضی هستند. مردم تركمن تنها چیزی كه در این مدت خواستهاند، كمك برای بیرون راندن آبها بود.
تركمن به جای توقع داشتن، تلاش میكند و این در سرشت و تربیت تركمنهاست. در این مدت نوجوانان بسیاری را دیدهام كه حماسه آفریدهاند. پای كار هستند و كمك دست بزرگترها. در فضای مجازی اعلام یاوار میكردند برای بستن سیلبند و به روستاییان كمك میكردند.
سنت یاوار ریشه در كجا دارد؟
عمومیت دارد و شاید بهاندازه تاریخ تركمن قدمت داشته باشد. همیشه بوده و در گذشتههای دور از پدران و پدربزرگان میشنیدم كه وقتی خانوادهای در برگزاری مراسم عروسی یا عزاداری دچار مشكل میشد، اعلام یاوار میكردند. اصلا جای دوری نرویم، در عروسی خودم همین كار را كردیم. یاوار در خون هر تركمن بوده و با زندگی، فرهنگ و ادبیات آنها عجین شده است.
اگر در میان تركمنها خانوادهای عزادار باشد، هیچ كاری نمیكند، این اطرافیان و سایر مردم ایل هستند كه دست به كار میشوند و از مهمانان پذیرایی میكنند.
در قصههایتان به این سنت اشاره كردهاید؟
در داستان، «وقت جنگ دوتارت را كوك كن» كه دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر كرده، درباره دفاع از كشور نوشتهام و به این فرهنگ اشاره كردهام. در این داستان برای درست كردن قلعه اعلام یاوار میشود و ایل آنجا پناه میگیرد و در مقابل حمله روسها مقاومت میكند.
به نظرم یكی دیگر از ویژگیهای قوم تركمن، درونگرایی و بسته بودن است. دیگری را به عنوان یك مهمان میپذیرند و برایش سنگ تمام میگذارند، اما بعید است او را در میان قوم و به عنوان یك تركمن بپذیرند.
عشایر از خانوادههای هستهای شكل میگیرند و به ایل و طایفه خودشان وابستگی قومی و نژادی دارند.
تركمنها طوایف متعددی دارند و حتی ممكن است ازدواج بینطایفهای هم چندان رایج نباشد، اما این به معنی دشمنی نیست. مثلا مشكل برای هر قوم و قبیلهای كه رخ بدهد اعلام یاوار میكنند چه تركمن چه غیرتركمن.
تركمنها ضربالمثلی دارند كه ترجمهاش به فارسی این است: همچنان كه در هر جشن تمام طوایف حضور دارند، در هر اندوه و غمی كه برای یك ایل اتفاق بیفتد نیز همه باید حضور داشته باشند.
ضربالمثلهایی از این دست در فرهنگ شفاهی تركمن زیاد است. تركمن به فرهنگش تعصب دارد؛ مثلا به حجاب: تركمنها قبل از انقلاب هم حجاب داشتند و حالا هم دارند. هیچوقت در تاریخ این سرزمین، هیچكسی نتوانست حجاب از سر زن تركمن بردارد.
باورهایی مثل یاوار، حجاب و تعاون بخشی از معنای تركمن بوده است و با پیشرفت تمدن و رشد فناوری تغییر نمیكند.
برداشت من از توضیحات شما این است كه فرهنگ تركمن و شیوه زیستی را خودبسنده میدانید نه نوعی ناسیونالیسم درست است؟
تعصب داشتن به معنای غیرقابل انعطاف بودن، نیست. تركمنها نسبت به فرهنگشان تعصب دارند چون یك تركمن با فرهنگ، سنت و آداب عشیرهای بزرگ شده و وارد جامعه میشود. هر كودكی در تركمن با افسانههایی كه از پدربزرگها و مادربزرگها میشنود، با لالاییها و ترانههای بومی و اشعار بزرگان تركمن بزرگ میشود. بر سر سفره خانوادهاش بزرگ میشود و حتی در بازیهای كودكانهاش تركمنبودن را تمرین میكند؛ مفهوم یاوار را و باهوش بودن را.
اینهاست كه یك تركمن را میسازد و به نظرم تعصب به این سنتها و باورها، نهتنها نكوهیده نیست، بلكه بسیار ارزشمند است.
اما بسته بودن جامعه تركمن، ازدواجهای درونایلی و مواردی از این دست در سنتهای تركمن دلایل خودش را دارد.
ظلمهایی كه در طول تاریخ، به مردم تركمن روا شده، آنها را از خویشاوندی با افراد غیرتركمن باز میدارد، اما در عین حال سنتها و فرهنگ تركمن منافاتی با زیست او در جهان امروز ندارد و دوستی و همراهی با اقوام دیگر را سبب نمیشود. مثلا در طول سالهای بعد از انقلاب، امنترین و بیحاشیهترین مردم، قوم تركمن بودهاند.
استان گلستان را به عنوان نمونه بارز وحدت بین شیعه و سنی میشناسند. تركمنها سرشان به زندگی خودشان است تا زمانی كه گرفتاری و مسألهای حادث شود و آنگاه است كه آستین همت بالا میزنند و وارد میدان میشوند.
خودم گلستان، دلم خوزستان
سیل به فاصله یك هفته گلستان و خوزستان را گرفتار كرده و هنوز آققلا، معمولان و سایر نقاط سیلزده در استان گلستان، پای در گل دارند، اما دوربینها و قلمها به سمت خوزستان چرخیده و در كنار تصاویر شادی و پایكوبی جوانان حمیدیه بعد از ترمیم سیلبند یا ویدئوی تاثیرگذار سیلبند انسانی در اهواز، كمتر تصویر یا خبری از گلستان و تركمنها مخابره میشود. در حالی كه مردم گلستان هنوز گرفتار سیل هستند و تبعات سنگیناش. خانههای به جا مانده از سیل در معرض ویرانی قرار گرفتهاند و به قول یوسف قوجق فاجعه اصلی در راه است و هنوز اتفاق نیفتاده… این نویسنده كه به گواه خونی كه در رگهایش جاریاست، نامی كه در شناسنامهاش ثبت شده و البته به شهادت نوشتهها و پژوهشهایش، به قدری فرهنگ مردم تركمن را میشناسد كه پای حرفهایش بنشینیم و از ادبیات و فرهنگ تركمنها بگوییم. او که اولین داستانش را درباره سیل نوشته و قصد دارد رمانی درباره همین اتفاق بنویسد درباره فرهنگ و ادبیات و سنتهای ترکمن با ما حرف زد.
من از آخرین روزهای سال قبل آنجا بودهام. عكسهای زیادی از روستا منتشر كردم. خانه پدری من هم آسیب دیده اما نه آنطور كه قسمتهای دیگر گنبد، مثل آققلا و گمیشان آسیب دیدهاند. حیاط خانه كاملا پر از آب بود و به داخل خانه هم نشت پیدا كرده… اوضاع اصلا خوب نیست. وضعیت شهرهای آققلا و گمیشان همچنان مانند گذشته است و آدم میماند به درد خودش گریه كند یا به درد مردم خوزستان و لرستان و سایر شهرها.
الان نگرانی كل مردم گرگان و گنبد و آققلا این است كه پی ساختمانها در آب مانده و در حال فرسایش است. در بسیاری از مناطق تركمننشین آبهای سطحی هنوز مهار نشده و هنوز ساختمانها در معرض فرسایش هستند. مردم میگویند فاجعه فقط سیل نبود، اصل فاجعه در راه است.
همه ما نگران ساختمانهایی هستیم كه همچنان در آب ماندهاند. در روستاهای آبگرفته، ساختمانها بتونی نیستند؛ با گچ و سیمان و آجر ساخته شدهاند. خانه پدری من هم خشتی است و نمیدانم چه خواهد شد. اوضاع خطرناكی است.
در سیل گلستان از تركمنها چه رفتار متفاوتی دیدهاید كه متاثر از فرهنگ و شكل زیست این قوم ایرانی باشد؟
چیزی كه دیدم و میبینم، اتحاد است؛ باعث افتخار تركمنها و كل مردم گلستان است كه آستین بالا زدهاند و بدون هیچ توقع و خواستهای درصدد حل مشكلات برآمدهاند. مبالغه نیست اگر بگویم ۷۰ درصد كارها را خودشان انجام دادهاند و شاید كیسه و بیل مهمترین خواسته آنها بوده است. البته این همدلی برایم تازگی ندارد. در فرهنگ تركمن، سنتی داریم به نام یاوار یا همان یاور. ریشسفیدهای منطقه وقتی میبینند كسی دستش تنگ است، مشكلی بهوجود آمده یا به هر دلیل حتی در برداشت محصول نیاز به تعاون و همكاری هست، اعلام یاور میكنند.
در مورد سیل هم اعلام یاوار كردند و از طوایف مختلف خواستند به مردم سیلزده كمك كنند. هر آنچه توانستند انجام دادند و این بسیار عالی است.
من هم فكر میكردم در مناطق شهری كمرنگ شده باشد، اما در شهرهای گنبد و گرگان، آققلا و بندرتركمن با چشمهای خودم شاهد بودم كه چطور مردم به یاوار پاسخ گفتهاند و سنت یاوار را پیاده كردهاند.
فكر میكنم در كنار همبستگی، قناعت و رضایت هم از ویژگیهای اهالی تركمن است. نق زدن، گلایهكردن و توقع داشتن در این فرهنگ خیلی جایی ندارد.
بله دقیقا همینطور است. به حداقلها راضی هستند. مردم تركمن تنها چیزی كه در این مدت خواستهاند، كمك برای بیرون راندن آبها بود.
تركمن به جای توقع داشتن، تلاش میكند و این در سرشت و تربیت تركمنهاست. در این مدت نوجوانان بسیاری را دیدهام كه حماسه آفریدهاند. پای كار هستند و كمك دست بزرگترها. در فضای مجازی اعلام یاوار میكردند برای بستن سیلبند و به روستاییان كمك میكردند.
عمومیت دارد و شاید بهاندازه تاریخ تركمن قدمت داشته باشد. همیشه بوده و در گذشتههای دور از پدران و پدربزرگان میشنیدم كه وقتی خانوادهای در برگزاری مراسم عروسی یا عزاداری دچار مشكل میشد، اعلام یاوار میكردند. اصلا جای دوری نرویم، در عروسی خودم همین كار را كردیم. یاوار در خون هر تركمن بوده و با زندگی، فرهنگ و ادبیات آنها عجین شده است.
اگر در میان تركمنها خانوادهای عزادار باشد، هیچ كاری نمیكند، این اطرافیان و سایر مردم ایل هستند كه دست به كار میشوند و از مهمانان پذیرایی میكنند.
در داستان، «وقت جنگ دوتارت را كوك كن» كه دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر كرده، درباره دفاع از كشور نوشتهام و به این فرهنگ اشاره كردهام. در این داستان برای درست كردن قلعه اعلام یاوار میشود و ایل آنجا پناه میگیرد و در مقابل حمله روسها مقاومت میكند.
به نظرم یكی دیگر از ویژگیهای قوم تركمن، درونگرایی و بسته بودن است. دیگری را به عنوان یك مهمان میپذیرند و برایش سنگ تمام میگذارند، اما بعید است او را در میان قوم و به عنوان یك تركمن بپذیرند.
عشایر از خانوادههای هستهای شكل میگیرند و به ایل و طایفه خودشان وابستگی قومی و نژادی دارند.
تركمنها طوایف متعددی دارند و حتی ممكن است ازدواج بینطایفهای هم چندان رایج نباشد، اما این به معنی دشمنی نیست. مثلا مشكل برای هر قوم و قبیلهای كه رخ بدهد اعلام یاوار میكنند چه تركمن چه غیرتركمن.
تركمنها ضربالمثلی دارند كه ترجمهاش به فارسی این است: همچنان كه در هر جشن تمام طوایف حضور دارند، در هر اندوه و غمی كه برای یك ایل اتفاق بیفتد نیز همه باید حضور داشته باشند.
ضربالمثلهایی از این دست در فرهنگ شفاهی تركمن زیاد است. تركمن به فرهنگش تعصب دارد؛ مثلا به حجاب: تركمنها قبل از انقلاب هم حجاب داشتند و حالا هم دارند. هیچوقت در تاریخ این سرزمین، هیچكسی نتوانست حجاب از سر زن تركمن بردارد.
باورهایی مثل یاوار، حجاب و تعاون بخشی از معنای تركمن بوده است و با پیشرفت تمدن و رشد فناوری تغییر نمیكند.
تعصب داشتن به معنای غیرقابل انعطاف بودن، نیست. تركمنها نسبت به فرهنگشان تعصب دارند چون یك تركمن با فرهنگ، سنت و آداب عشیرهای بزرگ شده و وارد جامعه میشود. هر كودكی در تركمن با افسانههایی كه از پدربزرگها و مادربزرگها میشنود، با لالاییها و ترانههای بومی و اشعار بزرگان تركمن بزرگ میشود. بر سر سفره خانوادهاش بزرگ میشود و حتی در بازیهای كودكانهاش تركمنبودن را تمرین میكند؛ مفهوم یاوار را و باهوش بودن را.
اینهاست كه یك تركمن را میسازد و به نظرم تعصب به این سنتها و باورها، نهتنها نكوهیده نیست، بلكه بسیار ارزشمند است.
اما بسته بودن جامعه تركمن، ازدواجهای درونایلی و مواردی از این دست در سنتهای تركمن دلایل خودش را دارد.
ظلمهایی كه در طول تاریخ، به مردم تركمن روا شده، آنها را از خویشاوندی با افراد غیرتركمن باز میدارد، اما در عین حال سنتها و فرهنگ تركمن منافاتی با زیست او در جهان امروز ندارد و دوستی و همراهی با اقوام دیگر را سبب نمیشود. مثلا در طول سالهای بعد از انقلاب، امنترین و بیحاشیهترین مردم، قوم تركمن بودهاند.
استان گلستان را به عنوان نمونه بارز وحدت بین شیعه و سنی میشناسند. تركمنها سرشان به زندگی خودشان است تا زمانی كه گرفتاری و مسألهای حادث شود و آنگاه است كه آستین همت بالا میزنند و وارد میدان میشوند.